تاسوعا و عاشورای ۹۲ و عزاداری کمیل جان
پسر کوچولوی قشنگم، امسال تاسوعا رو توی محله خودمون عزاداری کرده ولی روز عاشورا توی محله باباحاجی اینها. خلاصه باهم خیلی بیرون رفتیم و هیئتهای عزاداری امام حسین رو تماشا کردیم و تو هم حسابی برای خودت طبل زدی. امسال اصلاً زنجیر نزدی چون پارسال زنجیر به چشمت خورده بود و حسابی خون آمده بود میترسیدی و هرچی بهت گفتم که بیا زنجیر بزن گفتی نه میخوام طبل بزنم. خلاصه کلی غذای نذری خوردی به هوای اینکه سرفهات بند بیاد آخه دوباره سرما خوردی و گلو دردت با اینکه یک شیشه آموکسی سیلین ۲۵۰ خوردی هیچ فرقی نکرده میخوام امروز برم دوباره برات یه شیشه دیگه بگیرم. آره پسرم خیلی خوب بود چون سه روز قبل از تاسوعا و عاشورا به خاطر آلودگی ه...
نویسنده :
مامان منصوره
14:07